English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8815 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phugoid oscillation U نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pitch control U کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
nose up U چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
transverse axis U محور عرضی
y axis U محور عرضی مختصات
northing U محور عرضی نقشه
transverse cardan shaft U محور کاردان عرضی
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
tumple U گردش حول محور عرضی
lateral tell U پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
axial of an aircraft U محور هواپیما
axis of control U محور کنترل هواپیما
tip U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
crab angle U زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
disturbing moment U گشتاوری که در جهت دوران هواپیما حول یک محور بر ان اثر میکند
critical angle of attack U زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
lubber line U خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
control surface angle U زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
agricultural fluctuations U نوسانهای کشاورزی
cyclical fluctuation U نوسانهای ادواری
forced oscillations U نوسانهای اجباری
industrial fluctuations U نوسانهای صنعتی
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
crossbar U خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbars U خط عرضی صلیب میله عرضی
alternation U نیم پریود
orbital period U پریود اربیتالی
idle period U پریود بی باری
periods U زمان تناوب پریود
cycles U تناوب پریود سیکل
cycled U تناوب پریود سیکل
period U زمان تناوب پریود
cycle U تناوب پریود سیکل
wheelbases U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbase U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro U ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
axis of signal communication U محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
thyratron U پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
fibres U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
extension U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
transect U بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
longs U طولانی
prolix U طولانی
longed U طولانی
protracted U طولانی
longsome U طولانی
longer U طولانی
longest U طولانی
long U طولانی
agelong U طولانی
shorter U طولانی نه
prolong U طولانی
great U طولانی
greatest U طولانی
prolonging U طولانی
shortest U طولانی نه
great- U طولانی
long- U طولانی
of long standing U طولانی
prolongs U طولانی
short U طولانی نه
telephoned U در یک مسافت طولانی
extends U طولانی تر کردن
telephones U در یک مسافت طولانی
telephone U در یک مسافت طولانی
blue moon U مدت طولانی
telephoning U در یک مسافت طولانی
longs U طولانی طویل
as long as U بمدت طولانی
extend U طولانی تر کردن
long U طولانی طویل
extending U طولانی تر کردن
prolongs U طولانی کردن
prolonging U طولانی کردن
prolong U طولانی کردن
hold over <idiom> U طولانی نگهداشتن
gangling U طولانی و دراز
long play U صفحه طولانی
long- U طولانی طویل
periphrastically U بطور طولانی
longest U طولانی طویل
elongation U طولانی کردن
longer U طولانی طویل
longed U طولانی طویل
cross U عرضی
crossest U عرضی
crosses U عرضی
crosser U عرضی
traversed U عرضی
traversing U عرضی
traverses U عرضی
traverse U عرضی
lateral U عرضی
crossbar U خط عرضی
crossbars U خط عرضی
transverse U عرضی
livelong U طولانی وخسته کننده
slotting U سوراخ طولانی و باریک
lengthen U طولانی کردن کشیدن
strip U ماده طولانی نازک
long thrust U تک نفوذی طولانی یادوردست
long recoil U عقب نشینی طولانی
marathon U جلسه گروهی طولانی
marathons U جلسه گروهی طولانی
scroll U نوشته یافهرست طولانی
scrolls U نوشته یافهرست طولانی
long tail liability U تعهد طولانی مدت
lengthened U طولانی کردن کشیدن
symphony U قطعه طولانی موسیقی
long-drawn-out U بیش از اندازهی طولانی
degressive burning U سوختن طولانی خرج
slots U سوراخ طولانی و باریک
heatwaves U هوای گرم طولانی
heatwave U هوای گرم طولانی
symphonies U قطعه طولانی موسیقی
protracted war U استراتژی نبرد طولانی
slot U سوراخ طولانی و باریک
lengthening U طولانی کردن کشیدن
gabfest U محاوره طولانی و مفصل
prolegomenous U دارای مقدمه طولانی
lengthens U طولانی کردن کشیدن
prolongation U طولانی کردن تطویل
transverse bracing U تقویت عرضی
cross roll U نورد عرضی
cross piece U تیر عرضی
transverse crack U ترک عرضی
sagrod U مهار عرضی
transverse bulkhead U تیغه عرضی
baselinesman U خط نگهدار خط عرضی
square ball U پاس عرضی
cross linking U اتصال عرضی
transection U برش عرضی
cross cut U برش عرضی
transversal section U برش عرضی
cross fall U شیب عرضی
cross compartment U دهلیز عرضی
cross brace U مهار عرضی
cross brace U گیره عرضی
cross beam U تیر عرضی
transversal wave U موج عرضی
athwart U به طور عرضی
sides way U نوسان عرضی
collateral ganglia U عقدههای عرضی
accident U صفت عرضی
shape of cross section U نیمرخ عرضی
accidents U صفت عرضی
transverse acceleration U شتاب عرضی
cross hole U سوراخ عرضی
cross feed U تغذیه عرضی
cross head U تیر عرضی
cross section U مقطع عرضی
transverse wave U موج عرضی
axis U خط طولی یا عرضی
transverse plane U صفحه عرضی
horizontal plane U صفحه عرضی
frame U دنده عرضی
abeam U جهت عرضی
trimmed joist U تیر عرضی
accidentalism U فلسفه عرضی
accidentalism U فلسفهء عرضی
traversing fire U اتش عرضی
radial play U بازی عرضی
Recent search history Forum search
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1veterans
0تیرهای عرضی
0o level
0 ترسیم مسیر هواپیما توی گوشی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com